صدای طبل ها دوباره بلند شده است. دلم می لرزد. اشک
به چشمم می نشیند.
دست و پایم سُست می شود. دلم می خواهد بمیرم. تمام شوم...
هیبت ِ جهل ، دوباره در این شهر و در این دیار قامت می بندد به انکار حسین.
این طبل ها قرار است چه بگویند؟ این سنج ها برای چه کوفته می شوند
و این قطار بی پایان آدم ها ، از کدام رنج به خود می پیچد و باز از هم می خیزد
و باز در هم می پیچد و زنجیر بر شانه می کوبد؟
این شانه ها زیر بار چه اندوهی است که در این جامعه نیست؟
اگر اندوه رقیه بی تابشان کرده
که رقیه 6 ساله هم امروز در دروازه غارها پرپر می شود زیر مُشت و لگد حرامیان معتاد!
اگر غصه عباس داغ بر دلشان گذاشته
که هم اینک عباس در قرچکها، جانباز جنگ ، شیمیاییِ خمپاره های کینه است
و در میان قوم پیروان حسین، هیچ فریادرسی ندارد
و هر روز کودکانش از گرسنگی و تشنگی فریاد العطش دارند...
اگر هم پُشتشان زیر بار غم زینب دو تا شده
که همین امشب زینب با خودش و بچه دیابتی 9 ساله مدرسه نرفته اش، آواره کوچه های شهر ما شده
کوچه هایی که بوی کوفه بی وفایی و شام بی حیایی می دهد.
اینان عزادار کیستند؟ حسین؟؟!! نه! این بازی با نام حسین را بس کنیم!
ما عزادار شرافت و وجدان خویشتنیم!حسین راه و مرام و تکلیف را بر ما معلوم ساخته و حجت را با خون عزیزانش بر ما تمام کرده است؛
آنجا که خطاب به علمای به خواب رفته و بی اثر مدینه می فرماید:
" کورها، لال ها و فلج ها در شهرها بی سرپرست مانده اند
و شما نه قدمی برای اصلاح امور آنان برمی دارید و نه قصد انجام آن را دارید....
خدایا ! تو خود می دانی که قیام ما نه برای دستیابی به سلطنت
بلکه برای این بود که به ستم دیدگان از بندگان تو امنیت بخشیم،
سرزمین های تو را آباد گردانیم و فرایض تو را برقرار سازیم" .
حسین از خانواده خویش می گذرد تا در جامعه ای زندگی نکند
که حق مظلوم به سادگی آب خوردن زیر پا له می شود.
آن وقت ما با چه رویی، غرق در منیت و روزمرگی و بی تفاوتی خود زندگی می کنیم
و به سادگی آب خوردن، نام خود را پیرو حسین می گذاریم؟؟
.
.
.
باید که عیاری کنیم، وقت است تا کاری کنیم...
----
در ایام محرم به آیین ها و برنامه هایی بپردازیم که دست کم ارتباطی با قیام امام حسین داشته باشد.
آیین ها و برنامه هایی که از عدالت و محبت و برادری بویی برده باشند.
قیمه خوردن , علم چرخانی به نام حسین را یک بار برای همیشه ترک کنیم!
و به راستی قدمی شایسته در این روزها برای سرزمین مان برداریم.
---
جمعیت مستقل امداد دانشجویی - مردمی امام علی (ع)
.
.
.
دست و پایم سُست می شود. دلم می خواهد بمیرم. تمام شوم...
هیبت ِ جهل ، دوباره در این شهر و در این دیار قامت می بندد به انکار حسین.
این طبل ها قرار است چه بگویند؟ این سنج ها برای چه کوفته می شوند
و این قطار بی پایان آدم ها ، از کدام رنج به خود می پیچد و باز از هم می خیزد
و باز در هم می پیچد و زنجیر بر شانه می کوبد؟
این شانه ها زیر بار چه اندوهی است که در این جامعه نیست؟
اگر اندوه رقیه بی تابشان کرده
که رقیه 6 ساله هم امروز در دروازه غارها پرپر می شود زیر مُشت و لگد حرامیان معتاد!
اگر غصه عباس داغ بر دلشان گذاشته
که هم اینک عباس در قرچکها، جانباز جنگ ، شیمیاییِ خمپاره های کینه است
و در میان قوم پیروان حسین، هیچ فریادرسی ندارد
و هر روز کودکانش از گرسنگی و تشنگی فریاد العطش دارند...
اگر هم پُشتشان زیر بار غم زینب دو تا شده
که همین امشب زینب با خودش و بچه دیابتی 9 ساله مدرسه نرفته اش، آواره کوچه های شهر ما شده
کوچه هایی که بوی کوفه بی وفایی و شام بی حیایی می دهد.
اینان عزادار کیستند؟ حسین؟؟!! نه! این بازی با نام حسین را بس کنیم!
ما عزادار شرافت و وجدان خویشتنیم!حسین راه و مرام و تکلیف را بر ما معلوم ساخته و حجت را با خون عزیزانش بر ما تمام کرده است؛
آنجا که خطاب به علمای به خواب رفته و بی اثر مدینه می فرماید:
" کورها، لال ها و فلج ها در شهرها بی سرپرست مانده اند
و شما نه قدمی برای اصلاح امور آنان برمی دارید و نه قصد انجام آن را دارید....
خدایا ! تو خود می دانی که قیام ما نه برای دستیابی به سلطنت
بلکه برای این بود که به ستم دیدگان از بندگان تو امنیت بخشیم،
سرزمین های تو را آباد گردانیم و فرایض تو را برقرار سازیم" .
حسین از خانواده خویش می گذرد تا در جامعه ای زندگی نکند
که حق مظلوم به سادگی آب خوردن زیر پا له می شود.
آن وقت ما با چه رویی، غرق در منیت و روزمرگی و بی تفاوتی خود زندگی می کنیم
و به سادگی آب خوردن، نام خود را پیرو حسین می گذاریم؟؟
.
.
.
باید که عیاری کنیم، وقت است تا کاری کنیم...
----
در ایام محرم به آیین ها و برنامه هایی بپردازیم که دست کم ارتباطی با قیام امام حسین داشته باشد.
آیین ها و برنامه هایی که از عدالت و محبت و برادری بویی برده باشند.
قیمه خوردن , علم چرخانی به نام حسین را یک بار برای همیشه ترک کنیم!
و به راستی قدمی شایسته در این روزها برای سرزمین مان برداریم.
---
جمعیت مستقل امداد دانشجویی - مردمی امام علی (ع)
.
.
.

آنچه که مربوط به بچه هاتون هست رو نمیگم
بلکه اون موضوعاتی رو میگم که هیچ ربطی به بچه ها نداره و اظهار نظرات فردی خودتون هست
اینکه به خودتون جرات میدید تا عزاداری امام حسین رو زیر سوال ببرید
و عزاداران را دروغین بنامید و گمان کنید خودتون و کسانی که در فعالیت های شما شریک هستند پیرو واقعی هستید و دیگران معنی شرافت و وجدان را نمیفهمند! و گمان کردید در یاری محرومان هیچ سهمی ندارند!
این اظهارات ربطی به خانه علم شما نداره بلکه زاییده ی ذهن های بیمار عده ایست که شما هم از روی نادانی حرفهاشون رو تکرار میکنید
اینکه من رو وادار کرد اینا رو بنویسم این بود که دیدم
اینقدر بیشرم میتونید باشید که کلام امام رو تحریف کنید و برش بزنید تا تنها اون بخش که منظور شما رو برآورده میکنه بیان کنید!
چطور میتونید اهداف کسی که میگفت من جز برای احیای دین خدا وسنت رسولش نمیجنگم را خلاصه در رهایی از منیت و روزمرگی بدونید!
صد البته که در دین خدا جای برای هیچ ظلم و ظالمی نیست و هیچ درمانده ای نباید فراموش گردد
ولی همه اینها در پرتو اجرای کامل دین خدا و همه احکام آن است
نه اینکه دین رو ملعبه دستانمان کنیم تا با برداشت های غرض ورزانه به هر چه میخواهیم برسیم و هر چه باب میلمان نبود انکار کنیم و زیر سوال ببریم
من حتما متن کامل همین سخن امام که ذکر شده رو اینجا میگذارم تا ببینید چقدر از حرفهای شما با کلام امام متفاوت هست